كبوتران دلاور، قهرمانهاي بيمانند اين سرزمين، خاك سبز وطن را از دسترس فتنهها و دشمنيها بيرون كشدند و اهريمن را در جاي خود نشاندند. اگرچه رد پاي رفتنشان، تا ابد بر شانههاي زمانه باقي است؛ آنها هميشه هستند و جادهاي كه فراروي ما گستردند، تكليف تمام لحظههامان را روشن كرده است. رفتن هميشه تلخ نيست. گاه، رفتنها از همان آغاز، مؤيّد رسيدن است. پرپر شدن، هميشه اشكآلود نيست؛ گاه، حماسهاي زبانزد است. بايد اين خاك فرارفته تا آسمان را كه ميراث خونهاي شهيد و بي باك است، با دستهاي خداخواهي و با باور بيترديد، در آغوش بگيريم و پاسدار اين مرز روبه خدا باشيم. هراسي نيست؛ خداوند، بالاي سرِ ايمان ما سايه دارد. هراسي نيست؛ مؤمنان، رستگاران هميشهاند. «نهراسيد و اندوهگين مباشيد كه شما برتريد؛ اگر به خداوند ايمان داريد.»
سخن از شهيدي است كه قلم از نوشتن همت والاي او ، خانواده اش و روستاي زادگاهش عاجز است . او با اعمال خود مجاهدان حقيقي اسلام را به تعجب واداشت ، او دريچهاي از شهادت را به سوي خانواده و دوستانش گشود . سه تن از برادران غيور و شجاع براي تثبيت جمهوري اسلامي جانفشاني نموده و به درجه عظماي شهادت نائل آمدند. پدر و مادر شهيدان «رضا نژاد فلاح ، عنايت نژاد فلاح ، شعبانعلي نژاد فلاح ، اسدا... نژاد فلاح» خانواده شهيد پروريي هستند كه نظيرشان در جهان بسيار كمياب است ، مادر مومن براي آنان جرعه ، جرعه شير شهادت خورانيد و در گوش آنان لالايي شهادت را زمزمه نمود. شهيدان از پدرسالخورده خود درس عشق ، وفاداري به اسلام را آموختند و در ميدان الهي سرافراز و سربلند با قامتي استوار درخشيدند و بزرگترين افتخار و محبت خداوندي را شامل خود و خانواده نمودند. كه انسانهاي آزاد تا قيام قيامت نام آنان را به نيكويي بر زبان خواهد آورد. همچنين در روستاي شهيد پرور "خور" كه جزو روستاهاي نمونه كشور (از لحاظ تعداد شهدا) شناخته شد و رهبر معظم انقلاب حضرت آيت ا... العظمي خامنهاي جهت ديدار به اين روستا تشريف فرما شده و مردم مخصوصا خانوادههاي معظم شهدا را مورد تفقد خود قرار داد
شهيد رضا نژاد فلاح" در ديماه سال 1333 در روستاي خور از توابع شهرستان ساوجبلاغ چشم به جهان گشود . دوران ابتدايي را در همان روستا و دبيرستان را در شهر نظرآباد به پايان رسانيد. فعاليت سياسي خود را با پخش اعلاميههاي حضرت امام خميني (ره) آغاز و با شركت در تظاهرات وراهپيماييهاي ضد رژيم طاغوت تداوم بخشيد. او بهمراه برادر شهيدش اولين گروه آموزش بسيج را در نظرآباد گذرانيد و سپس پايگاه بسيج زادگاهش خور را آغاز نمودند وجزو انجمن اسلامي و در سنگر آموزش و پرورش به شغل مقدس معلمي مشغول بود. هر موقع مي خواست به جبهه برود از طرف مسئولين اظهار مي شد كه به وجود شما در اينجا بيشتر نيازمنديم تا اينكه در تعطيلات عيد روانه جبهه هاي حق عليه باطل گرديد. در عمليات غرورآفرين فتح المبين مردانه جنگيد و در همين عمليات نيز به درجه رفيع شهادت نائل آمد و در گلزار شهداي خور با آغوش باز آماده پذيرش برادران شهيد خود شد.
روحشان شاد و يادشان گرامي باد.
فرازهايي از وصيت نامه شهيد :
مبادا از مرگ غافل باشيد و روزي مرگ به سراغ شما بيايد و خداي ناكرده دست خالي به جهان آخرت برويد. زندگي زيباست ، زندگي سعادت است ، زندگي شرف است . اما آن زندگي كه هميشه خدا را در كارهايت ناظر و حاضر بداني آن زندگي كه انسان از ياد خدا دور باشد، زندگي نيست، ذلت و خواري است و آخرش بدبختي و عذاب.
اسلام عزيز حق بسيار بزرگ برگردن ما دارد و ما در بين خونهايي كه براي اسلام ريخته شده است مانند دانه كاهي هستيم در روي آب اقيانوس.
يك لحظه غافل بودن از اين انقلاب چند لحظه غافل بودن از خداي عز وجل مي باشد. بنده اين راه را آگاهانه و صادقانه انتخاب نموده و از خدا هميشه اين درخواست را مي نمودم ، خدايا اگر زندگي ما باعث پيشرفت و پيروزي اسلام و انقلابمان مي شود طول عمر نصيبمان بفرما تا بتوانيم خدمت بيشتري انجام داده باشيم و اگر شهادتمان باعث پيشرفت و پيروزي اسلام و انقلابمان مي شود آماده شهادتيم. پدرم اميدوارم كه با شنيدن خبر شهادتم بياد بدنهاي پاره پاره شهداي كربلا و احد بيفتيد. يك چيز كه به همه توصيه مي نمايم اطاعت از رهبري و روحانيت است. اسلام عزيز آنقدر ارزش دارد كه از پيش شما به خاطر خدا هجرت نمودم.
جبهه آدم را زود به ياد مرگ و آخرت مياندازد كه حسابهاي مادي خود را قبل از آنكه مرگ به سراغش بيايد، بايد رسيد. با پيروزي اين جنگ اسلام بعد از پيامبر دوباره زنده مي گردد و رسول الله خشنود مي گردد و محاسبات كشورها در هم ريخته و پوزه آنها به خاك ماليده مي شود.